به نام خدا

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیست و یک» ثبت شده است

برای من خواندن اینکه شن های ساحل نرم است کافی نیست می خواهم پاهای برهنه ام این نرمی را احساس کند

...این جمله رو یکم دوست داشتم یعنی بنظرم بهتره تجربه کردن تا اینکه منتظر اتفاق های خوب بود مثلا الان کمتر دوست دارم یه اتفاق خوب در آینده بیوفته و همین الان رو یه اتفاق خوب میدونم مثلا میتونم یه وبلاگ بنویسم خوبه خیلی آرامش و سرگرم میکنه خدا رو شکر


چه باید نازش و نالش بر اقبالی و ادباری     که تا بر هم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی

...مثلا میگه غر زدن و یا خیلی سر و صدا کردن خوب نیست زندگی خیلی کوتاهه و هر اتفاقی که میوفته مثل یه رنگه. رنگ های بد و خوب با هم باشن زیبا میشه

کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید                     قضا همی بردش تا به سوی دانه و دام

...میگه یه چیزی رو از دست بدی چیز های دیگه جای اونو میگیرن حالا ممکنه خوبی بیاد یا بدی بیاد

اینا توی کتاب ادبیات بودن داشتم واسه امتحان میخوندم یه جا نوشتم بعدا بخونمشون بعد وبلاگ درست کردم دیدمشون گفتم بنویسم قشنگن
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۱۳:۳۸
محمد 18