به نام خدا

وقتی هوا ابریه یه نور سفید یکم گرم توی اتاقم میاد منم تو روز خوشم نمیاد چراغ هارو روشن بذارم و این خیلی آرامش بخشه از نور زرد یا نارنجی آفتاب خیلی بدم میاد منو یاد ظهر هایی که بعد امتحان پیاده از مدرسه میومدم میندازه.
... فردا نمیذارم نماز صبح قضا بشه گوشیمو میزنم سر ساعت زنگ بزنه خود سحر خیز بودن خوبه میگن آدم های موفق صبح ها زود بیدار میشن شاید الکی نمی گن و تاثیراتی داره که باید تجربش کرد. فکر کنم ساعت شیش بیدار شم خوب باشه بعدش دراز میکشم شاید رفتم بیرون اول صبح برم بیرون پدر مادرم چپ چپ بهم نگاه میکنن هیچوقت نخواستم انقدر به من بی اعتماد باشن خودمم نمیدونم چرا ولی هبچوقت به حرفام یا رفتارم ایمان ندارن شاید خودمو یه جوری نشون دادم که برداشتشون همیشه عجیبه آره اینطوری هستم دست پاچه میشم بعضی وقتا یا سوتی میدم ضایع بازی در میارم. باید یکم جدی باشم.
... یکی از آرزوهایی که دارم اینه که یه روز یه کشتی قدیمی بزرگ از اونایی که چوبی هستن سوار شم به همراه کلی مسافر از مردم تمام دنیا چینی هندی روسی هلندی برزیلی آمریکایی و خودم به همراه همسر آیندم بریم قطب شمال و شفق های قطبی رو از نزدیک ببینم ماهیگیری کنم شب برم توی اون پناه گاه هایی که ساختن و بشینم کنار بخاری و از پنجره به ستاره ها نگاه کنم و و رو آتیش ماهی بپزم.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۶ ، ۱۸:۲۰
محمد 18